بسيج دانشجويي دانشكده علوم و فنون قرآن تهران



حال و احوال گرفتار تماشا دارد


 


گريه ي عبد گنـه کار تماشا دارد


 


آمدم گريه کنم تا که نگاهي بکني


چون ستاره به شب تـار  تماشا دارد


 


هر چه شد بين من و تـو  ز همه پوشاندي


آبروداري  ستّار  تماشا دارد


 


بارها زيـر همه قـول وقـرارم زده ام


دست گيري تو هر بار تماشا دارد


 


مهربـاني بـه گنـه کار بُود عادت تو


کرم سفره غفّار تماشا دارد


 


ماه ، ماه رجب و سفره بـه نـام عـلي است


لحظه ي جلوه، رخ يـار تماشا دارد


 


عاشق نيمه شب صحن و سراي نـجفـم


حرم حيدر کـرّار تماشا دارد


 


همه ي آرزويم يک سحر کرب و بلاست


حرم يار  تماشا دارد


 


مادري دست به پهلو پسري پاره گلو


گريه ها لحظه ديدار تماشا دارد


 


روضـه ي قحطي آب و لب عـطشان حسين


گـوشه ي صحن علمدار تماشا دارد


 


خاک ري را به بـهاي سر آقا دادند


زين جهت گريه ي بسيار تماشا دارد


 


کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبر


پـرچم خيمه ي دلـدار  تماشا دارد


 حرم يا ر تماشا دارد




آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گود مووی lenzedorbin Worldmovies آسیب های اجتماعی fekre9 fakhtehfpr golchinmusics bookforyou دانستنی های جنسی و زناشویی آموزش عکاسی